چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۰۳

همسرگزيني و ازدواج

مشاوره ازدواج اينترنتي

۴۷ بازديد

سلام من 25 سالمه.يك دختر طلبه خواهرم به من معرفي كرده وملاك هاشو گفته.در بيشتر افكار با هم برابريم ولي چندتا نكته است :-من قبلا شكست عشقي خوردم و با گذشت 4سال هنوز بيادش درد ميكشم. ميترسم بعد ازدواجم ذهنو روحم بيشتر با گذشته درگيرشه.2-من از نظر مذهبي البته از نظر عمل ضعيفم ولي هدفم از ازدواج تغيير ورفتن بسوس خداست ولي با اين حال فكر ميكنم ميبينم خيلي سخته دودل ميشم.3-دختره با گرفتن جشن عروسي مخالفه وميگه نميخوام باعث گناه ديگران شم ولي خانواده من مخالفن فقط با همين بحث.4-من ميترسم بعد ازدواج از نظر جنسي يا چيزاييي كه من ميخوام:خوش حرفي وگرم مزاج و...نباشه .ميخوام بدونم مسشه كاريش كرد يا نرم خواستگارش؟ دركش خيلي پايينه بهش درباره تربيت فرزند هشدار ميدم بي توجهه همش ميخوام طلاق بگيرم از اينده پسرم مي ترسم كه طلاق بگيرم ... ميترسم بچه م هم به پدرش بره. در ضمن من با خانواده همسرم توي يك خونه زندگي ميكنم يكي از دلايلي كه نتونستم شوهرمو اصلاح كنم بخاطر طرفداري غير منطقي مادر شوهرم از كاراي پسرشه . ما با همه همسايه ها بد شديم چون شوهرم با همه مرداي همسايه دعوا كرده . خيلي هم بي فرهنگ است نه اداب معاشرت بلده نه لباس پوشيدن... تازه يه چيز ديگه اصلا نميذاره با كسي رفت و آمد كنم به جز مادر پدرو خواهر اونم در حدي كه باي خونه مادرم اونا را ببينم... بگيد چكار كنم از دست اين موجود تصميم گرفتم .در حقيقيت منم به اون علاقه داشتم ولي پيش خودم فكر كردم كه بايد پا رو احساسم بذارم و عاقلانه ترين تصميم و بگيرم.آخه تو يه سري از مسائل با هم تفاهم داشتيم كه اون اول بهم گفت كه با كمك من ميتونه همه اون اختلافا رو درست كنه و اون جور كه من ميخوام خودشو تغيير بده ولي من نتونستم به اين قولا اعتماد كنم.متاسفانه جامعه مون اينقد بد شده كه اعتماد كردن خيلي سخت شده.خلاصه بعد چند ماه يه اس بهش دادم كه مثلا به دوستم اس دادم  ولي اشتباهي براي اون فرستادم كه سر بحث و باز كنم و بهش بگم بهش فرصت ميدم و بيشتر با هم صحبت كنيم كه شايد به نتيجه خوبي برسيم اما متاسفانه با وجود همه زيركي كه به كار بردم آخر سر بهم فهموند كه ميدونه عمدا اس ام اس و اشتباهي فرستادم و بهم گفت كه همه اون قولايي كه بهم داده رو به خاطر باد داشتن سرش بهم داده و به هيچ كدومشون نميتونه عمل كنه و ازم خواست اونو همون طور كه هست بپذيرممادرشون پير هستند و فاصله سني دختر و مادر زياد هست- مادرم از خواهرش، زياد خوشش نمياد- چون جمعيتشون زياد هست،روي تربيت اين دختر هم تاثيرگذار بودعرض سلام و خسته نباشيد خدمت مديران سايت مدت چهار يا پنج ماهي هست كه با سايت شما آشنا شدم و از مطالبش استفاده مي‌كنم. اما مشكل اصلي من كه خواهش مي‌كنم به من كمك كنيد. من دانشجوي ترم آخر كارشناسي يكي از دانشگاههاي دولتي هستم. از ترمهاي دوم يا سوم بود كه عاشق يكي از دخترهاي همكلاسي رشته خودم كه سال بالايي من بود شدم و هميشه دوست داشتم باهاش ارتباط برقرار كنم ولي اين كار رو نكردم چون شرايط ازدواج رو نداشتم شايد هم يه خورده ترسيدملبته ناگفته نماند كه اين خانمبا يكي ديگر از پسرهاي دانشگاه هم ارتباط داشتند و اين عامل هم موثر بود تا اين كه پارسال من و اين خانم سر يك كلاس با هم بوديم و اين دفعه من خيلي بيشتر از قبل به ايشون علاقه داشتم و خيلي احساس تنهايي ميكردم ولي باز بهشون چيزي نگفتم البته ناگفته نماند با ايشون از لحاظ هم كفو بودن دقيقا مثل هم بوديم و ايشون هنوز رابطه قبلي رو داشت ادامه ميداد. ايشون اولين كسي بود كه بهشون از لحاظ زيبايي علاقه مند بودم چون واقعا ايشون قشنگ بودن. حالا بعد يه سال دوري تازه از طريق شبكه هاي مجازي فهميدم كه ايشون با همون پسري كه در ارتباط بودند ازدواج كردند خيلي ناراحت شدم هيچ وقت فكر نميكردم بدون اين كه حتي باهاش صحبت كنم اين قدر بهش علاقه مند بشم يا روي من تاثير گذار باشه خواهش مي‌كنم بهم كمك كنين, نگين بايد باهاش ارتباط برقرار ميكردي كه اگه اين كار رو ميكردم چون رابطش با پسره ديگه خيلي جدي بود و مطمئنا به من جواب منفي ميداد و جور ديگه اي ناراحت ميشدم خواهش مي‌كنم بهم بگيد چطور فراموشش كنم هميشه دوست داشتم اگه شرايط مهيا شد پا پيش بذارم برا ازدواج با ايشون كه نشد... سوال ديگم اينه كه چطور ميشه يه رابطه دوستانه رو به سمت ازدواج برد؟ چون اين دو نفر حدود3 سال با هم ارتباط داشتند بعد ازدواج كردند . آيا لازمه اين همه ارتباط قبل ازدواج داشته باشيم يا نه؟ از يه طرف ديگه شنيدم خيلي از رابطه هاي دوستي به ازدواج نميرسند؟ در اين مورد ها اگر راهنمايي كنيد ممنون ميشم ببخشيد اگر طولاني شد. صدور مجوز رسانه هاي برخط حوزه ازدواج و همسريابي منوط به ارائه معرفي نامه از سوي وزارت ورزش و جوانان است كه تا كنون هيچ رسانه ي بر خطي موفق به اخذ معرفي نامه از آن وزارتخانه نشده است.اما در همين رابطه يك مقام مسئول در وزارت ارشاد گفت: ثبت هر سايتي در اين پايگاه به منزله تائيد كامل تمامي فعاليتهاي سايت نيست.به گفته محمدصادق اكبري معاون وزير ورزش و جوانان، اين وزارتخانه تاكنون هيچ مجوزي را به عنوان مسئول براي سايت هاي همسر يابي دائم و موقت صادر نكرده است و تبليغات انجام شده به عنوان فعاليت با مجوز وزارت ورزش و جوانان دروغ است.تحكيم خانواده راه اندازي شده اند امروز به دليل بي توجهي مسئولان به مراكزي براي دوست يابي و ازدواجهاي ناپايدار تبديل شده‌اند. كي از اين سايت ها كه چند روزي است با تبليغات وسيع به دنبال پيدا كردن جوانان و جذب آنها است در پست هاي الكترونيكي كه به صورت وسيع ارسال مي كند، مدعي است افرادي كه ازدواج آگاهانه و پايدار را در ذهن دارند مي توانند با عضويت در اين سايت نيمه گمشده خود را پيدا كنند.اين سايت كه براي يافتن نيمه گمشده تعرفه هايي را در نظر گرفته است، فعاليت خود را به صورت گسترده در سطح كشور آغاز كرده است و به جوانان وعده مي دهد كه تمام اطلاعات همسر دلخواهشان را مي توانند براي اولين بار در اين سايت ببينند.نكته قابل توجه عدم مسئوليت پذيري سايت در خصوص اطلاعات ثبت شده افراد، فريب و سوء استفاده و دريافت وجه براي ايجاد كاربري و صحبت با همسر دلخواه است. البته افراد مي توانند براي كساني كه عضو اين سايت نيستند، پيامكي با سامانه سايت همسريابي ارسال كنند.دفتر برنامه ريزي ازدواج و تعالي خانواده وزارت ورزش و جوانان نيز در رابطه با فعاليت سايت هاي همسر گزيني مي گويد: افرادي كه مي خواهند در اين حوزه فعاليت كنند، ابتدا بايد براي دريافت مجوز به دفاتر سازمان نظام روانشناسي و مشاوره مراجعه كرده و پس از گرفتن مجوز از اين سازمان به وزارت ورزش و جوانان مراجعه كنند. قرار است اين مراكز زير نظر مراكز مشاوره كشور فعاليت كنند.نخستين خبر اين هفته مربوط به دستگيري مجرم اينترنتي است كه در سايت هاي همسريابي زنان را شناسائي مي كردايشون از روز اول خيلي صميمي برخورد ميكردن يعني با همه كارمندانشون همينطوري بودن... بعد از من مطمئنم كه هنوزم منو دوس داره ولي نميتونم بفهمم كه دليل اين كارش چي بود.خلاصه من بعد حدود 2 ساله كه از اين ماجرا ميگذره تا مرز ديوونگي پيش رفتم چند بار كارم به بيمارسان كشيده،مرتب به دليلاي مختلف ميرم دكتر كه همشون ميگن مشكلت عصبيه.هر كار ميكنم نميتونم بهش فكر نكنم از يه طرف ناراحتم كه چرا زد زير همه چي،آخه اصا همچين آدمي نيست از يه طرفم اصلا نميتونم به خواستگاراي ديگم فكر كنم هم به خاطر اينكه نميتونم دوس داشتنمو ناديده بگيرم هم به خاطر اينكه ميترسم اينا هم بعد يه مدت بزنن زير همه چيز.تو رو خدا راهنماييم كنين.خودم همه روشي به كار بردم حتي به ائمه متوسل شدم كلي دعا ميخونم،كلي كار كردم كه حارام جالب شد بدونم چطور به همچين كسي جواب مثبت دادي؟ اون موقع مگه چطور برخورد ميكرد كه نتونستي بشناسيش؟ به نظرم فكراتون خيلي فرق ميكنه شما نامه ميذاري ولي اون اصلا سيستمش يه چيز ديگست. وقتي يه نفر نميتونه با شما صحبت كنه نميدونم چطور ميشه هدايتش كرد تنها ابزار زبونه كه اونم شما نميتوني ازش استفاده كني. با اين سيستمي كه شما گفتي بعيد ميدونم راضي بشه خونتون رو عوض كنيد والا اگه ميرفتيد يه شهر ديگه يا حداقل تو يه خونه ديگه به نظرم شايد بشه اميد داشت. البته نگفتين دست بزن هم داره يا نه اگه نداشته باشه جاي اميدواري هستوزمو حساب كردو لحظه خروجم از دفترش پشيمون شده بود دستمو گرفت و التماس كه نرو من بدون تو نميتونم حتي ديدنت آرومم ميكنه و... حالا من دختري ام كه نميتونم تو چشم نامحرم خيره نگاه كنم و حرف بزنم فوق العاده احساسي ام ولي كنترلش ميكنم و اصولا آقايوني كه بامن برخورد دارن ميگن تو سنگ دل تريني!! ديگه تصور كنيد اون لحظه چه حالي داشتماومدم خونه.. شب اون روز خانمشون اس دادن كه برگرد سر كارت من از همه چي خبر دارم شوهرم منظور بدي نداشته و الان داغونه و خودشو سرزنش ميكنه كه چرا يه لحظه بي اختيار دستتو گرفته و دلش پاكه و حالا كه كار به اينجا رسيده و اينقد داغون شده من مخالفتي ندارم كه با پيشنهاد ازدواج موقتش موافقت كني تازه خوشحالم ميشم دختري به خوبي و مهربوني تو توي شركت هواشو داشته باشه مادر من شديدا مخالفن قبلا مادرم به اين شدت مخالفت نميكردندالان كه موضوع جدي شده به حالتي رسيدن كه خواب و خوراك ندارن مدام بغض ميكنند و ميگن من به هيچي كار ندارممثل يه مهمون ميام و ميرم به من ميگن :تو عجله كردي تو خوشگلي گر شما قبل از ازدواج دوست دختر نداشتيد و پاك مونديد لياقت شما و شان شما هست كه با دختري ازدواج كنيد كه مثل خودتون پاك بوده نه كسي كه چند تا يا يه دوست پسر داشته حالا بياد با شما ازدواج كنه.مطمين باشيد مورد هاي بهتر به پستتون ميخورههشت سال تفاوت سني داريم تحصيلات هر دوتامون كارشناسيه كار من تدريسه و ايشونم در رشته خودشون كار نمي كنندكار آزاد دارناما واسطه مون كه بهشون اطمينان داريم ميگن وضعيت مالي شون خوبه خب يكي از ملاك هاي من همين بود كه همسر آينده ام حداقل خونه داشته باشن تحقيقم كرديم كسي بد نگفت از لحاظ فرهنگي سطح خانواده ما بالاتر از اوناس به طوري كه ميگفتن ايشون تنها فرد تحصيل كرده فاميلشوننوهضم ان موضوع براي من كه در يك رشته هنري درس خوندم خيلي سخته با توجه به اينكه ايشون به واسطه كار و خانواده شون كه بالاخره مدام با اونها سر و كار دارن اصلن به روز نيستن و اين هميشه براي من مهم بوده كه همسرم در تكنولوژي هاي روز مره مهارت داشته باشن و بسيار با ادب و شخصيت باشنتمام مدت كار من توي اون شركت5 روز بود ... كارم محيطش همكاران و درآمدش مطابق ميلم بود.. با اينكه ايشون پيشنهاد خارج از شرع به من ندادن و از من انتظار روابط فلان هم نداشتن گفتن فقط حلال و عاطفي همسرمو توشركت ساپورت كن چون فشار كارش زياده منم اونجا نيستم كه هواشو داشته باشم و ...خلاصه از كار اومدم بيرون ولي اون آقا دايم اس ميدن و قسمم ميدن برگردم سركارم و دايم ابراز پشيماني ميكنن ... ميدونم خيلي توي فشارن ولي خب منم براي زندگي خودم برنامه اي دارم و ...چطوري جوابشون رو بدم كه خيلي ضربه نخورن و براي زندگي من هم اتفاق بدي نيفته ... من بهشون گفتم با ازدواج موقت مخالفم به نامحرم هم كه نميشه ابراز علاقه كرد پس دليل نداره وقتي ميدونم چه انتظاري از من داريد دوباره برگردم سركارمايشون ميگرن دارن قلب و معده شون هم ناراحته ... باز امروز اس دادن كه تو رو خدا برگرد دارم نابود ميشم قلبم فلان و .....الان من بايد چكار كنم بگم برميگردم به شرط اينكه فقط برخورد كاري داشته باشيد يا نه جوابشونو ندم؟؟؟ميترسم خداي ناكرده براشون اتفاقي بيفته و اونوقت خودمو تا آخر عمر سرزنش كنم ...ممنون ميشم راهنماييم كنيد قينا در مشاوره و اعلام نظر دادن مفيد و كارا، نبايد سرزش و توهين باشه، لذا حتي اگر با توجه به تجربيات خود اعلام نظر ميكنيد سعي نماييد بيان مطلبتون سرزنش نباشه تا شخص مورد نظر اين محيط را محل كسب معلومات بدونه نه سرخورده بشود ضمن تشكر از سوال كنند محترم در خصوص به مشورت گذاشتن مطلب خود و استقاده تجربياتشان براي درقرار كردن رابطه با جنس مخالف اشتباه است چون جلوي شناخت را مي گيرد و باعث وابستگي بين دوطرف مي شود. و ارتباط  داشتن در دنياي مجازي هم متاسفانه داراي مشكلاتي فراواني است كه جوانان به آن توجه ندارند.شما دو نفر در دو كشور مختلف زندگي مي كنيد و هنوز وضعيت زندگي آقا پسر مشخص نيست و همچنين حاضر نيست با خانواده خود در ميان بگذارد و براي خواستگاري اقدام كند. پس شما بايد به آقا پسر بگوييد كه تكليفش را مشخص كند اگر قصد ازدواج دارد هرچه زودتر اقدام كند و شما رابطه را قطع كنيد و تا اقدامي نكرده ديگر به او جواب ندهيد اگر شما را براي ازدواج بخواهد حتما اقدام مي كند و اگر غير از اين باشد شما ضرر نمي كنيد و متوجه مي شويد كه قصد فريب شما را داشته است. همانند ما در مزارع و گندم زار ها قدم ميزنيد ، حس اينكه شما هم در پاره اي از مسائل مانند بنده فكر ميكنيد به من دست داد كه اگر من به اون دست نداده بودم الان نه من اينجا بودم نه اين نوشته بنده به شما عرض ميكنم و شما هم اين پيام مرا به گوش هم صنفي هاي خود برسانيد كه اي خانمها بس است ديگر دست از اين لج بازي ها و  اين بُرژوايي⅜ زندگي كردن برداريد با واقعيات روبه رو شويد و انتظارات خود را از يك آقا پسر شريف ، مهربان ، دلسوز ، اهل كار ، مهندس ، خوش اخلاق ، مهربان، باغيرت مثال زدني و ... برداريد، چند سال ديگر ميگذرد و زماني كه كاري از دست كسي برنميايد و دبه ي ترشي هم تمام شده فرياد وا اسفا سر ميدهيد كه اي كاش .... اي كاش ... ملاك هايم را اصلاح كرده بودم .ش معلومه تقريبا  با خودت بازي بكن تا مياد تو ذهنت فكرتو منحرف كن بريز بيرون نگو نميشه كه منم اين كارو كردم اساسا زماني شما به يه نفر دلبسته ميشي و نميتوني فراموش كني كه مدام تو ذهنت خيال پردازي ميكني وقتي جلوي اين خيال پردازي رو بگيري خيلي زود فراموش ميشه با خودت يه قرار بذار تا اومد تو ذهنت منحرف ككن فكرتو يه جور داري بازي ميدي خودتو ولي جواب ميده زودم جواب ميده شايد چند ماه كافي باشه بريزيش بيرون. قسمت دوم هم نميشه كلي گفت ولي در بيشتر موارد فكر ميكنم حفظ گردن يكسري حريمها باعث ميشه علاقه طرفين از بين نره وقتي طرف با يكي دوسته و رابطه  جنسي برقرار ميكنه احتمالش خيليه كه باهم ازدواج نكنن چون جذابيتي ديگه ندارن البته سه سال به نظرم زياد باشه معمولا رابطه دختر و پسر اگه همه چي خوب پيش بره و كات نشه فقط 4 سال اولش خيلي جذابه بعدش افول پيدا ميكنه. احتمالا اين خانوم و اقا هم 1ه نظرم در كل شما با اين مورد ازدواج نكنيد دختره به اين خوبيو پاكي لياقتش يه پسر مثله خودشه كه قدرشو بفهمه نميخواد كسي به گناه بيوفته بده ؟! خب عروسي نگيريد ببريدش مسافرت مورد آخر واقعا بي انصافي بود چه ربطي داره برعكس به نظره من دخترايي كه بيشتر خودشونو حفظ ميكنن احساساتشون ناب ترو زيادتره چون كنترلش كردن نذاشتن آسيب ببينه كاش شما پسرا بيشتر از اينكه دنباله يه جسم دست نخورده بوديد دنباله دختري با  احساسه سالم  بوديد اينجوري زندگيتون بهتر از الان بود گرم مزاج بودنو و نبودن آخه اصلا معلوم نميشه خوده دخترا هم دقيقا نميتونن بگن چجوري هستن قبل از ازدواج اونوقت شما پسرا الكي برا خودتون ملاك برا اين قضيه تعيين ميكنيد شلوغ بودن حاضر جوابي يا هر ارتباطه كلامي ديگه اي اصلا ربطي به اين موضوع ندارهآقااحسان، به قول خودتون هيچي هم كم نداريد، پس چرا آنقدر بايد منفي فكركنيد! ببينيد اينكه نگين اينطوري رفتار كرده، نبايد باعث بشه كه شما كلا نسبت به ازدواج تون بدبين ونااميد بشيد، نگين يه اشتباه و رفتار بد و بچه گانه داشته كه قطعا بعدا توزندگيش چوبش رو ميخوره، چون تواين دنيا هركاري كني به خودت برميگرده، ولي خب شما نبايد انقدر زود نااميد بشيد، بعضي پسرها صدجا ميرن خواستگاري تا بالاخره همسر مناسب خودشون رو پيداكنن، مطمئن باشيد شرايط شما براي خيلي ها ايده آل هست و دخترتاي زيادي هستن كه حاضرن باشما ازدواج كنن، فقط شما بايد باديد باز به دنبال فرد مناسبتون بگردين و به نظرمن بهتره اول يه كم به خودتون زمان بديد تا نگين و خاطره هاش كاملا از ذهنتون پاك بشه و بعد باخيال راحت و به دور احساسات منفي، دنبال همسرمناسب بگرديدمن مطمئن هستم شما باهردختري كه ازدواج كنيد، اون رو عاشقانه دوست خواهيد داشت وخب عشق بعداز ازدواج، كاملا دوطرفه ست و قطعا بازتاب عشق ومحبتي رو كه نثار همسرتون ميكنيد، از اون دريافت خواهيد كرد مخصوصا اينكه سايت همسريابي اقدام رسمي براخواستگاري نميكنه، من اگه جاي شمابودم خودم رو ازاين رابطه ميكشيدم  سايت همسريابي بيرون چون درصورتيكه اين آقا قصد دوستي و فريب داشته باشن، كسي كه ضرر سايت همسريابي خواهد كرد، خودشماهستيد، ضمن اينكه به هيچكدوم از حرفهاي ايشون هم سايت همسريابي نميتوان مطمئن بود، چون شما هيچ دسترسي به ايشون ندارين كه بخواين سايت همسريابي تحقيق كنيد، تويه كشور ديگه م هستن كه ديگه چيخوي ازدواج با طلبه ها سايت همسريابي خيلي سخته، پس نگران نباشيد، شما حتما به زندگي زيبايي كه مدنظرتون هست، ميرسيد، فقط بايد كمي به خودتون زمان بديد تافكر وروح تون آرامش بگيره و اين افكار منفي ازذهنتون بيرون برهبازم براتون آرزوي موفقيت وخوشبختي ميكنمنفر بودن نه يه لشگر باند بهر حال من ديگه نميرم سركار ...پس زن و شوهر جز مورد آخر،بقيه موارد فكر نكنم زياد مهم بوده باشند هر چند مورد آخر به بقيه ربط داره.خلاصه مخالفت جدي خودشون رو اعلام كردند.از طرفي مادر من،تو زمينه انتخاب عروس بسيار حساسيت به خرج ميده.به گونه اي كه براي برادرممتاسفانه ديدگاه اشتباهي كه در بين برخي عوام مرسوم است اين است كه فكر مي كنند اگر دختري با نامحرم جديه حتما سرده! در حالي كه اين يه اشتباه بزرگ است چرا كه دختراني كه در مقابل نامحرم جدي و مغرور هستند تمام داشته هاي خود را در اختيار شوهر قرار مي دهند و ديگران را در سهم شوهر شريك نمي كنند لذا بهتره اين ديدگاه اصلاح شوداين خانم هم كه مبه نظرمن كه نميشه بهش اعتماد كرد، مخصوصا اينكه اقدام رسمي براخواستگاري نميكنه ، من اگه جاي شمابودم خودم رو ازاين رابطه ميكشيدم بيرون چون درصورتيكه اين آقا قصد دوستي و فريب داشته باشن، كسي كه ضرر خواهد كرد، خودشماهستيد، ضمن اينكه به هيچكدوم از حرفهاي ايشون هم نميتوان مطمئن بود، چون شما هيچ دسترسي به ايشون ندارين كه بخواين تحقيق كنيد، تويه كشور ديگه م هستن كه ديگه چيخوي ازدواج با طلبه ها خيلي سخته اگه مرد عمل نيستي نرو جلو كه بعدا پشيمون ميشيفك كن بعدا نبايد بري مجلس عروسي فاميلات اونوقت خود به خود از فاميلت دور ميشي و يه جورايي ميري تو انزوا تازه اولاش كه انرژي اري خوبه ميگي بد نيست فكر 10 يا 20 سال اينده رو بكن اخوي بهتره با يكي كه از هر لحاظ باهات جوره ازدواج كنياولم بهتره يه فكري به حال شكست عشقيت بكني  ادم اول بايد گذشته رو فراموش كنه و بتونه تو حال زندگي كنه تا بعدش بتونه واسه ايندش تصميم بگيرههرباركه دوستم باكلي ذوق وشوق راجب حرفهاش بااين آقا براي من تعريف ميكرد، من بهش ميگفتم كه هيچ حس خوبي به اين جريان ندارم، شما هيچ تناسبي باهم ندارين و تازه آدم همينجا توايران باهمسايه ديوار به ديوارش كه يه عمر باهم رفت وآمد داشتن، ازدواج ميكنه، بعدازدواج ميفهمه خيلي از اخلاق هاي،طرف رو كه بعضا مشكل سازه، نميدونسته حالا تو چطوري ميخواي راجب يه آدم تويه كشور ديگه تحقيق كني و بهش اعتماد كني؟!!!! خلاصه دوستم چون خخخيلي تحت تاثير حرف هاي محبت آميز اين آقا قرارگرفته بود، اصلا حرف هاي من رو نميپذيرفت، تااينكه بعدازيه مدت طولاني، يه بار كه باهم حرف زديم ، پرسيدم چه خبر از اون جريان؟ گفت : حق باتوبود، فقط ديگه چيزي ازم نپرس :| ، گفتم نميخواي توضيح بدي چه اتفاقي افتاد و چه جوري بهم خورد؟ گفت نه ولش كن فقط ميتونم بگم حق باتوبود به اينجور چيزها نميشه اعتماد كرد....قصدم ازتعريف كردن اين داستان كه به شخصه خودم شاهدش بودم ، فقط كمك به شمابود كه باديد بازتري به قضيه نگاه كنيد و زياد تحت تاثير محبت اين آقا قرار نگيريد، نظر مشاور سايت رو قبول دارم، ارتباط تون رو قطع كنيد تا اگه اين آقا واقعا قصدشون ازدواج هست.اقدام رسمي كنه و اگه نيست هم كه بره پي كارشدرهرصورت براتون آرزوي موفقيت وخوشبختي ميكنمازطرفي فرض كنيد ايشون همينطور مثل قبل دوباره سر قول وقرارش ميموند، چه تضميني وجودداشت كه بعدازازدواج باشما و وقتي به خواسته ش رسيد وخيالش راحت شد، به قولش عمل كنه و خودش رو تغييربده؟ پسرها قبل ازدواج خيلي حرفا ميزنن برااينكه به خواسته شون برسن ولي اينكه چقدربعدازدواج به اونها پايبند باشن ديگه معلوم نيستكاش شما بياين اينجا يه كم بيشتر راجب اختلافها و مسائلي كه فكرميكنيد توش باهم تفاهم ندارين، توضيح بديد، شايد اصلا چيزهايي كه توذهن شماست، جزء مسائل اصلي ومهم ازدواج نباشه و صرفا ازايده آل گرايي شما ناشي بشه، اگه بيشترتوضيح بديد، بهتر ميتونيم راهنماييتون كنيم توشركت تنها بودين و دستت رو گرفته خدا بهتون رحم كرده كه سالم موندين، البته ببخشيد كه رك گفتم، هرچه زودتر خط گوشي تون رو عوض كنيد وحتي يه لحظه هم ديگه به اين آقا فكرنكنيد تا وقتي هم كه خط تون روعوض كنيد به هيچكدوم از پيامها يا تماسهاش جواب ندين واصلا پيامهاش رونخوندين تا تحت تاثير حرف هاي صدمن يه غاز ايشون هم قرارنگيريناميدوارم بزودي يه ازدواج موفق داشته باشيد پيروز وسربلند باشيد ما هم سر كار به اسم كوچيك و حتي مخفف همو همكارا صدا ميكنند..ولي اسم كوچيك منو نميگن ..فقط اگه خيلي ضروري بشه فاميلي!بدون پيشوند خانم! چون خودم اجازه نميدم اسم كوچيكمو بگن..به طور كلي در امر ازدواج، گذشته افراد به اندازه‌اي مهم است كه در آينده نقش داشته باشد. مثلا اگر فرد در گذشته خطايي كرده كه در آينده‌ي او نقش دارد، بايد به اين گذشته توجه داشت اما اگر خطايي داشته كه نقشي در آينده فرد نخواهد داشت، در آن صورت نيازي به توجه به آن نيست. مثلا فرد در گذشته خطايي داشته ولي به شدت پشيمان گشته و توبه كرده است و اصلا قصد تكرار گذشته خود را ندارد درآن صورت چه بسا بتوان گفت كه اين خطا تاثيري در آينده فرد ندارد.پس اينكه گفته شود ملاك، حال افراد است و گذشته فرد اصلا مهم نيست، درست نيست بلكه همانطور گفته شد؛ گذشته افراد به اندازه‌اي مهم است كه در آينده آنان تاثيرگذار باشد. راهيم وقتي بخاطر بچه دار نشدن خودش واسه نسل پيامبرا از بي نره وقتي هاجر رو به شوهرش معرفي كرد بعد مدتي بازم نتونست ازدواج ابراهيم رو با هاجر تحمل كنه. حالا چطور اين خانوم...بايد بيشتر دقت كنيد!حالا چند تا نصيحت خواهرانه به شما بكنم اين ترفندهارو ديگه ما تو كتاب ها روزنامه و جاهاي ديگه كهنه كرديم دختر خوب الان فكر نكن اين اقا يه هفته اي عاشق شما شده و مياد زنش رو طلاق ميده و تمام اين شركت و دم و دستگاه ميشه براي تو امثال شما قبلا تو اين شركتها زياد بودن بهترين كار اينه كه ديگه جواب همچين ادمي رو ندين اينطور ادمهاي خودخواه فكر ميكنن چون پول دارن قدرت دارن و انگشت روي هر كي بذارن نه نميشنون مشكل معده و روده ايشون هم به شما ربط نداره بهشون بگو غذاي نفاخ كمتر بخورن و كمتر سرو گوششون بجنبه اينطور شركتها ممكنه در كنار كارشون كار جانبيشون صادرات دختر به خارج از كشور باشه شايد ميخواد شمارو بي ابرو كنه كه بعدا هر چي مهمون خارجي دارن بفرسته پيش شما مطمئن باش اينطور ادمها يا هدفشون اينه كه به واسطه پولشون به اون چيزي كه ميخوان برسن و بعد اينكه رسيدن مثل يه دستمال پرت كنن دختره رو بيرون چهار تا حرف هم به دختره بگن كه لايق دختر و همسر خودشونه. يا اينم هدفشون پول در اوردن از قبال دخترها هست همين كه به دخترها ياد بدن كه برو با فلان مدير عامل شركت رقيب باش و مخ طرف رو بزن كلا تو همه حالتها فقط ميخوان از شما استفاده ابزاري كنن اونوقت هيچ وقت تو اون شركت ابرو ندارين چون گاهي ابدارچي هم فكر ميكنه يه سهمي داره از اين خانم ها.به هر حال من فكر ميكنم شما بسيار دختر خامي هستين و براي اينطور جاها ساخته نشدين خيلي دخترهاي بي كس و كار هستن كه از خداشونه كه اينجاها كار كنن اميدوارم خيلي زود به خودتون بياين و گوشيتون رو خاموش كنين واگه لازم شد موضوع رو به پليس خبر بدين.به نظر من علت صدا زدن اسم كوچك كارمنداي شركت هم به اين خاطر بوده كه با همه روابط عاطفي برقرار كرده . بقيه هم زخم خورده بودن نخواستن چيزي بهتون بگن كه شما هم به زودي به جمعشون بپيوندين. سيمكارتتونو كه عوض كردين دوباره با بچه هاي شركت هم به هيچوجه ارتباط برقرار نكنين.خيلي مواظبه آبروت باش شايد الان به نظرت عادي بياد يا به نظرت يه مزاحمت برسه ولي وقتي با همسره آيندت آشنا شدي وقتي برا تحقيق خواستن برن همه جا يا وقتي كه سوال پيچت كرد درباره گذشتت ميفهمي با همه احتياطي كه به نظره خودت داشتي چقد بي احتياط عمل كردي بعده كه دلت ميخواد سره همه آدمايي كه بهت بي حرمتي كردن داد بزني خيلي مواظب باش آبروي يه دختر گرانبها ترين چيزيه كه داره و هيچوقت هيچيه هيچي جاشو نميگيره نه زيبايي نه پول نه مدرك جاي آبرو و وجه يه دخترو نميگيره هر چند كه خودت واقعا پاك باشي اينو يادت باشه برا همسره آيندت مهمه پشته سرت حرفي نباشه اصلا انقد سرسري به اين قضايا نگاه نكن شايدكه ايشون از نظر مهارت ها كه بماند از نظر ادب هم اونجور كه من ميخوام نيستن چهره شونم كه ميگم مامانم دلمو سرد كردن و احساساس ميكنم به دلم نميشينه از طرفي از آبروي خودم وخانواده ام مي ترسم براي به هم زدن اين ماجرا حالا كه همه اقوام فهميدن و اينكه خب عذاب وجدان ميگيرم وقتي ميبينم واسطه مون معتمد محل انداينقدر دارن تلاش ميكنند اصلن تعريف هاي ايشون بود كه پدر و مادرم راضي شدن دوباره بيانتكليفم با خودم روشن نيست نمي دونم چه كنم ، كمكم كنيد الان كه شناسنامه ام دستشونه به خاطر رفتار هاي مادرم پدرم هم شك كردنو من هم موندم حيرون و پر از ترديد هيچوقت نميتونم فكرشو بكنم زهر رابطه اي چه ازدواج چه دوستي نميشه يهويي و بدون فكر شروعش كرد وقتي بدونه هيچ هدفي وارده رابطه اي بشي يا بخاطره تحت تاثير بودن وارده رابطه بشي نميتوني انتظار داشته باشي نتيجه خوبي ازش بگيري و همينطور وقتي ميخواي يه رابطه حالا چه ازدواج و چه دوستي و آشناييو شروع كني اول سعي كن قبلش خودتو بشناسي و ببيني دليلت برا شروع چيه مثلا دلايلت تمايلاته خودته يا اينكه بهت خوش بگذره يا نيازات فقط رفع بشه ببين چقد توجه داري به اون شخصه مقابلت چقد برات مهمه آسيب نبينه چقد احساسات و افكاره دختري كه ميخواي برات مهمه اينكه بلاتكليف بودن اذيتش ميكنه يا حسه امنيته بيشتري ازت بخواد ميتوني تامين كني براش يا نه چون دردسر داره يه جوري با احساساتشو درگير كردن معطلش ميكني چقد ميتوني از خودگذشتگي كني يا اصلا لازمه دوست بشي چرا از طريقه خونواده اقدام نكني چون دوستي آسون تره ميخواي دوست بشي كلا برا شروعه يه رابطه خيلي بايد با افكارت كلنجار بري ولي وقتي واقعا فهميدي چي ميخواي اقدام ميكني به بهترين روشي كه مطمئني جواب ميگيري وقتي بتوني مطمئن وارده يه رابطه بشي و بدوني از طرفه مقابلت چي ميخواي شروع ميكني به شناختنش برا يه شناخته خوب 4 مثلا من از كارش تعريف ميكردم فكر ميكرد،دارم مسخرش ميكنم يا اگر از كارش با جديت صحبت ميكردم منو بي سليقه مي پنداشت- يا اينكه شخصيت من با فيلم هاي حرفه اي جور بود،اما اون سبك فيلم هاي طنز رو متاسفانه يا خوشبختانه ما خانمها با ابراز علاقه يه آقا به او متمايل ميشيم و تا حدي كه ممكنه عاشقش هم بشيم البته يه تصورات پوچ و بيهوده هم بر مبناي خيال به اون علاقه دامن ميزنه.شما به اين فكر كنيد كه اگر چه شما هم به ايشون علاقمند بوديد ولي تا قبل از مطرح كردن تيشون ٬ داشتيد زندگي خودتون رو ميكرديد و اصلا اين آقا توي ذهن شما برجسته نبود.پس با ابراز علاقه ايشون و افكاربعد اون شما با وجود جواب منفي دوساله كه عذاب ميكشيد.آخه چرا خودتون رو اذيت ميكنيد باور كنيد هيچي بيشتر از سلامتي شما نيست كه ارزشمند باشه.به ازدواج فكر كنيد و لي به علاقه يه طرفه به هيچ وجه.و به نظر من ايشون بايد خودش به سمت شما بياد مثل قبل نه طور ديگه اي.خواهر من براتون ناراحت شدم ولي به اين روند ادامه نديد و اجازه بديدخواستگاراي ديگه تون فرصت و اجازه معرفي كردن و مشغول كردن فكر شمارو به خودشون داشته باشن.شايد اصلا اين آقا قسمت شما نيست و قراره كه بهتر از ايشون كه بيشتر باشما هم كفو باشه به خواستگاريتون بياد و در نهايت چون فاميل هم هستيد به هيچ عنوان ٬ خواهرانه بهتون ميگم خودتون رو كوچيك و بي ارزش نكنيد حتي با يك پيامك . يعني انرژي مثبت بايد اثرات مثبت داشته باشد. شايد من تو اين زمينه اشتباه كردم.كلا هم و غم من تو محيط كار خودش بود اما اون باز من رو از خودش نميدونستبا اين همه باز مهرش از دلش بيرون نيومد و نمياد.با اين حال تصميم گرفتم كار رو ترك كنم بلكه فراموش كنم براي دل كندن يا بهتر بگم براي دل كندن بايد فراموش كنم.حدود 2 هفته اين موضوع رو تو شركت در ميون گذاشتم كه تا آخر ارديبهشت هستم.از همون موقع اين همكار خانم گير داده و مدام ميپرسه دليل رفتنتون چيست؟يعني هر روز اين سوال تكرار رو ميكرد.تا اينكه تصميم گرفتم يا به خودش بگم واقعيت رو يا به يكي از همكارهاي خانم كه متاهل بودند. سال اونجا كار كني چي ميشه؟؟؟؟؟ همين چيزارو ميبينم ترجيح ميدم با اينكه احساسي هستم زنم منطقي و مردونه برخورد كنه اما احساسي نباشه تهش بشه اين. "نه" گفتن اينقد سخته واست؟ فكر يه مرد غريبه هستي فكر شوهر ايندت نيستي كه با هزار اميد مياد جلو؟ نميگم اين اقا از روي شهوتش اومده شايد واقعا دل رئوفي داشته ولي اين هيچ ربطي به تو نداره تو مسئول زندگي خودت هستي و تنها در حد "معقول " وظيفه داري به فكر زندگي ديگران باشي نه بيشتر.منم چند سال پيش عاشق شدم اصلا هم نميشد فهميد منطقي هست يا نه حتي اگه يكي از بيرون قضاوت ميكرد چون الواهر من، همه ي مشكلات شما بخاطر غروري بوده كه داشتين. متٱسفانه شما دخترارو اگه بهتون ابراز علاقه بشه ديگه هيچي، طرف مقابلتونو شديدٱ خرابش ميكنيد و وقتي به خودتون ميايد كه قلب طرف مقابلتونو خوردوخاكشيرش كردين، بعد بايه اس اشتباهي فرستادن توقع داريد طرف زخم دلش خوب شهو دوباره قربون صدقتون بشه.شد بزني زيرغرورت؟ شد بگي ببخشيد من اشتباه كردم؟ شد بگي دوست دارم توروخدا از گناهم بگذر؟ شد؟؟؟حتي اگه ايناروهم بگيباز بايد به اون فرصت بدي.فكرشو بكن! وقتي كه به اون گفتي نميخوامت اون قبلش حرف بدي بهت نزده بود،اما وقتي اون بگه نميخوامت دليلي داره چون قبلا دلشو شكستي، پس بهش فرصت بده صورت بگيره چرا كه اونها پشتوانه هاي زندگي هستند و انسان بدون پشتوانه نميتونه زندگيش رو ادامه بده يا لااقل بسيار سخت هستش.البته اين حرف بنده به اين قصد نيست كه شما حالا كه مادرتون راضي نيست جواب رد بديد بلكه به اين منظور هست كه شما بايد تلاش كنيد و با راهكارهاي مناسب نظر ايشون رو جلب كنيد. اشكال ايشون اگر صرفا به خاطر قيافه داماد باشه ميشه با وساطتت بزرگترهايي كه حرفشون براي مادرتون قابل قبول هستش حلش كرد. اما نكته مهم درباره معيارهايي است كه خود شما داريد و در واقع با ضميمه كردن آن معيارها با نظر مادرتون به ترديد افتاديد. درباره معيارهاي شما بايد بگويم كه عمده مسائلي كه شما بر روي آن دست گذاشته ايد مثل تحصيلات و به روز بودن و توانايي استفاده از ارتباطات نوين چيزهايي نيستند كه به عنوان معيارهاي اصلي در ازدواج مطرح باشند و انسان ميتونه در صورت وجود معيارهاي اصلي همانند تدين، صداقت، اهل تلاش بودن، خانواده دار بودن و وظيفه شناس بودن از اونها چشم پوشي كرد مگر اينكه بگوييد آن موارد غير ضروري منجر به اختلاف فرهنگي ميشهبين برادر من من كاملا يه فرده مذهبيم خواهرم طلبه است همسرم طلبه است ولي خودم دانشگاهيم و ميخوام استاد دانشگاه بشمباتشكر از عنايت و نظرات دوستان.من بعد از يك دعواي سخت و جدي با ايشون كات كردم .البته من قبل ازين قضيه 3 ماه ازش بيخبر بودم(بحث كرديم و من قطع رابطه كردم) گوشيم آف و اميدوارم هيچوقت اثري ازش توي زندگيم نباشه.با اونكه واقعا دوش دارم.....مگه نميشه آدم عاشق يك مرد بد بشه؟؟؟؟واقعا چ عيبي داره كه آدم عاشق ي آدم بد باشه؟دله ديگه منطق حاليش نيس...عشق چون آيد برد هوش دل فرزانه را..دشمن دانا.....بعلاوه آدما توي هيچ كاري صرفا منطقي عمل نميكنند حالا بعضي وقتا ميزنه به حماقت متاسفانه!(مث كار من) ونميدونيد چقدر سخته بخواي به جاي كسي كه چندسال بهش فك كردي به تنهايي(شايد ابدي)فك كنيخدايا توكل بر تو و لاغير.مويد باشيده خاطر همين خودشون رو توي خونه تخليه ميكنن خيلي پر انرزي هستن تو خونشون مخصوصا اگر ازدواج كرده باشن .بيشتره طلبه ها چون درسشون معمولا كمي متفاوته با دروس ديگه طبع گرمي دارن از نظر جنسي به طوري كه در روز حتي سرد ترينشون هم ميتونه حدااقل دوبار در روز به ارگاسم برسهدر ضمن قرار نيست با دختره طلبه حتما اقاي طلبه ازدواج كنه من با يه طلبه اي الان نامزدم و خيلي راضيم خيلي خيلي دوسش هم دارمدر ضمن خواستگاري رو گذاشتن براي اشنايي بيشتر شما برو دفعه اول باهاش حرف بزن اون فكراي منفي كه داري ابراز كن و مطين باش اگر بگي كاملا رك باهات صحبت ميكنه چون طلبه ها معمولا حرفاشون پشت پرده زده نميشهدر ضمن من ميتونم بهتون بگم ايشون گرم مزاج هستن يا سرد مزاج از نظر جنسي اگر خواستيد ميتونم كمكتون كنمالبته اينم بگم نميشه گفت همه ادما يه ويزگي دارن شايد خواهر و همسر من ايجوري باشن اما من دوستاي طلبه هم دارم كه بيشتر اينجوري هستن  از طرف ديگر در فكرِ تحقيق و بررسي در مورد مناسب بهتر و هم كفوي باشيد كه از راه معرفي و مشورت خانواده باشد.بايد بدانيد كه براي امر مقدس ازدواج، نيازي به ايجاد ارتباط دوستانه نيست؛ بلكه حضور بزرگترها و خانواده بهترين راه براي ايجاد ارتباط براي ازدواج است. اينكه دختري قبل از ازدواج مدتي را دوست شود و بعد اقدام به ازدواج كند، روش معقولانه‌اي نيست.اين روش پيامدهاي مختلفي دارد؛ چون در دوستي‌ها مشكلات عديده‌اي به وجود مي‌آيد. مثل:1ول از همه بايد از خانوما گله كرد كه چرا اينقد دوس دارن ناز كنن خب وقتي دوس داري چرا بايد بگي نه؟ من نميدونم نه به معني *نه* و نه به معني*اره* رو چجوري بايد تشخيص داد؟ من خودم برم سراغ يكي بگه نميخوام راهمو ميكشم ميرم چون ميگم طرفم عاقله تصميمش اين بوده نهايتش يكي دوبار ديگه ميرم تا مطمئن شم. چرا دخترا فك ميكنن طرفو دنبال خودشون بكشونن خيليييي پسر شيفتشون ميشه؟ داري خستش ميكني از خودت درسته علاقش بيشتر ميشه ولي علاقه اي كه تو زندگي ايجاد بشه و بعد رسيدن كجا ؟ و علاقه اي كه درمسير رسيدن به معشوق باشه كجا؟ وقتي دائم دنبالت باشه يه جايي به خودش مياد ميبينه چند سال گذشته و كلي از زندگيش عقب افتاده. عاملش چي بوده؟ براز علاقه كردن بعضي از مردها هم مثل روابط زناشويي شون بدرد خودشون ميخوره فقط ميخوان خودشون به ارامش برسن اصلا به طرف مقابل كه خانم باشه فكر نميكنن كه الان اون خانوم بايد امادگي داشته باشه من كم كم و روي اصول بايد ابراز علاقه كنم نه هر وقت كه دلم خواست اس ام اس بزنم و ...خوب پسر عمه تون اصلا روي اصول به شما ابراز علاقه نكرده كه توقع داشته باشه كه جواب درست و حسابي بخواد بگيره.من متوجه اخر ماجرا نشدم كه الان بالاخره اون اقا چي گفته يا مشكلتون چيه؟ الان تو چه وضعيتي هست رابطه؟ولي اگه يه موقع  خواستي حال يه پسر عاشق رو اساسي جا بياري بگو ميخوام ازدواج كنم اگه عاشقت باشه محاله كه اروم بشينه تا تو ازدواج كني.اينكه تو بشيني و هيچ كاري نكني اون خيالش راحته به نظرم به گوشش برسون كه ميخواي با يه مورد خوب تو اولين فرصت ازدواج كني اونوقت چون فاميل هم هست خبر حال و احوالش بهت ميرسهسالگي چنين پيامي را باور كرديد تعجب مي كنم چون اگر اين حرفو به بچه هاي مهد كودك هم بگي باور نمي كند و من در طول مشاوره نشنيدم خانمي پيام بده به يه دختر بيست سال كوچكتر از شوهرش و بگه شوهرمو ساپورت كن! در مورد وضعيت كنوني خانواده خود، لازم است كه اعتماد به نفس خود را حفظ كنيد و هيچ‌گاه ارزش انساني و خانوادگي خود را به مسائل مادي گره نزنيد. لذا به ياد داشته باشيد كه هرچند از جهت مالمنم با پروانه جان موافقم . اينو هم اضافه كنم كه  ابجي معيار انتخابت حال افراد باشه يعني ببين الان چطورن و چه خلقيات و ويژگي هايي دارند نه انچه كه قرار هست بشنتوي ازدواج بنا بر تكميل همديگه هست نه تغيير ..بنظر من به وعده تغيير چه دختر و چه پسر نبايد دلخوش كرد مگر اينكه شواهد دال بر اين تغيير باشندساراجان چرا داري بيخودي خودتو عذاب ميدي؟؟؟ چرا براي خودت بزرگش كردي؟ ببين اين يه واقعيته اغلب پسرا اگر ببينن بهشون علاقه مندي و بقول معروف براشون تب ميكني اددددددد همون موقع از چشمشون ميفتي و براشون دم دستي ميشي. داري بيخود و بي جهت خودتو عذاب ميدي كه چي بشه؟ اگر ايشون شما رو واقعا دوست داشت راضي نميشد اينطوري عذاب بكشي هر چند كه من فكر ميكنم شما بيشتر بخاطر رفتار خودت تحت فشاري و ناراحتي و شايد چندان مربوط به علاقه ات نباشهپس بنظر من با مراجعه به يه روانسناس سعي كن مشكلت رو حل كني و خدايي نكرده دچار اشتباه نشي اگر واقعا به انتخابتون ايمان داريدخدايا كمك كن خانواده هاي همه جووناي ايراني كمك كننده در امر ازدواج باشن نه سدآميننه همين لباس زيباست نشان به احتمال قوي خود مدير چنين پيامهايي را از زبان خانمش به شما ميده و يا اينكه اون خانم هم زن واقعي نيست بلكه فريب خورده اي مثل شماست كه به زعم خودش همبجي يه روز يه جايي به هر بهانه اي يا بي بهانه رهات ميكنه و ميره و تو ميموني و يه دل شكسته و احساس زخم خورده...ميتونن براحتي بگن خانوادم مخالفند و دهن شما رو ببندن و برن دنبال زندگيشونتا پسري دست پدر و مادرش روخيلي كار خوبي كردي، آفرين به تو كه انقد قوي و محكم هستي، اصلا كار آسوني نيست، ولي تا همين جاش هم خيلي كار كردي كه تونستي تمومش كني پس مطمئن باش ميتوني ادامه بدي، ايشالا يكي كه لياقتت رو داره بياد تو زندگيتمتون هستند..براي اينكه تكليفت معلوم شه سفت و سخت بايست و بگو اگر قصدت ازدواجه با خانوادت حرف بزن به هر شيوه اي كه ميدوني و بعدش بيا قدمت رو چشمبا توجه به نوشته هات متوجه شدم هردوتون مذهبي هستيد احتمالا پس توروخدا تا كار به جاي باريك نكشيد چت كردن با هم رو تموم كنيد ميدونم و ميدوني كه آبجي خوبم نفر سوم اين رابطه شيطانهالان درگيرشي متوجه نميشي ولي همين لذت عاطفي هم گناهه ..نذار دو روز ديگه تو عصبانيت بهت بگه فلاني تو خودت دختر ناپاكي بودي كه به من پا دادي و چت كردي نذار محبت و علاقه ات اينطوري لگد مال بشهلطفا ابجي خوبم مدتي ازش دوري كن و بهش مهلت بده و بگو با خانوادت مطرح كن اگر مطرح كرد كه هيچ اگر نكرد دورشو يه خط قرمز بكش و تمام! مردي ارزش دوست داشتن داره كه بشه به بودن هميشگيش و مردونگيش اعتماد كرد به اينكه دلش با توئهموفق باشيمرا اصلا تحويلم نمي‌گيرند يا اينكه با نگاه‌هاي تحقيرآميزشان مرا رنج مي‌دهند. براي همين تصميم گرفته‌ام كه ارتباطم را با دوستانم قطع كنم. آيا كار درستي مي‌كنم؟ از طرفي وضعيت مالي خانواده‌ام، مرا بسيار رنج مي‌دهد و با خودم مي‌گويم نكند كه من هم در آينده مانند پدرم از نظر مالي ضعيف شوم؟ لطفا مرا راهنمايي كنيد ابتدا از اينكه شما و خانواده گراميتان در تامين نيازهاي مالي و ... با مشكل مواجه هستيد، متاسفيم، ولي بايد توجه داشت كه اينگونه نيست كه اين وضعيت در آينده شما هم تداوم و هميشگي داشته باشد. اگر با دقت بيشتري به اطراف خود بنگريد، افراد زيادي خدايي بشين باخودت روراست باش ببين تحت تاثير حرفهاي مادرت قرار گرفتي و دچار ترديد شدي؟ يااينكه واقعا دت به اين نتيجه رسيدي كه به دردهم نميخورين؟اگه مورداول باشه، سعي كن بامادرت صحبت كني و به ايشون بگيد مادرجان من ميخوام بااين آقا زندگي كنم و خودم چهره شون رو پسنديدم و مشكلي باهاش ندارم، ضمنا اين آقا خوبي هاي زيادي دارن كه اين ضعف شون رو پوشش ميده، باكمي ملايمت و صبر وحوصله ميتونيد مادرتون رو راضي كنيد، اگه پدرتون بااين ازدواج موافق هستن ميتونيد از ايشون هم براي گرفتن رضايت مادرتون استفاده كنين چون قطعا تاثير حرف ايشون. روي مادرتون، بيشتر از شماستبعيد ميدونم مورد دوم درست باشه ولي اگه واقعا خودتون به اين نتيجه رسيديد كه ازدواج تون بااين آقا به صلاح تون نيست و رضايت نداريد، اصلا رودربايستي نداشته باشيد وخيلي قاطع جواز منفي بدين و قضيه رو تمومش كنيد، چون تواين مرحله همه چط كات بشه، خيلي بهتراز مراحل بعدي هست، فقط قبل از هر تصميمي، خوب فكركنيد وسعي كنيد تصميم عاقلانه اي بگيريد تا بعداپشيمون نشيددرهرصورت براتون آرزوي موفقيت وخوشبختي ميكنم از بودن در كنار آنان خودداري كنيد، تا زمينه بوجود آمدن افكار و نگرش‌هاي آزار دهنده در شما نشود.البته منظور، قهر و جدايي نيست؛ بلكه سعي كنيد براي مدتي هم كه شده روابط خود را با برخي از دوستانتان نظرم تا فرصت هست و عقد نكرديد يكبار ديگه بشين سبك سنگين كن و بدون وسواس و بدون دلسوزي با عقلاگر ديدي واقعا تناسب نيس كاري به اينكه زشته نداشته باش و سريع كنسلش كن چون بحث يه عمره الان بگي زشته اما از فرداش راضي نباشي و عوارضش هويدا بشه بسيار بدتره جوريكه خود آقا ميگه چرا قبول كردي ميگفتي نه نميخوام از مشاور هم كمك بگير حضوريزندگيتو بچسب تا پايه هاشو درست بچيني تعلل نكنن بررسي كن مشورت بگير از مشاوران و سريع نتيجه بگيراگر كه ديدي مناسبه خب شكرخدااون بعد چند سال عاشقي بهت گفته و شما جواب رد دادي حالا شما رفتي جلو و اون گفته نه. من پسرو تحسين ميكنم بابت صداقتي كه به خرج داده بهتره بگيم الان اون اقا داره عاقلانه تصميم ميگيره نه مثل سابق از روي احساس. الا اين حرفش كه گفته  منو همينجوري بپذير رو اگر از روي دلسردي ميدونيد كه هيچي بيخيال بشيد چون خسته شده و نميشه ترميم كرد ولي اگر علاقه داره و حرفش بخاطر اينه كه عاقلانه تصميم بگيره، خب بهش فرصت بدين يه مدت با هم باشين ببينين اون اختلافاتي كه گفتين واسه شما قابل تحمل هست يا نه. اگه نبود شمام غمت كمتر ميشه چون رسيدي به اينكه نميتوني باهاش باشي. البته كاش اختلافاتتون رو بيشتر توضيح ميدادين.موفق باشي بشين درست رو هم محكم بخون. همه دوستات سه سال ديگه غصه تو رو ميخورن. الان هركي ميگه من نون كارگري خوردم از خيلي هاي ديگه نگاه با احترام تري بهش ميكنن داداش يه فرمول ساده : تو حوضي كه پر قوربافه هست نپر . نيازي نيست با همه رابطه داشته باشي ، با خودت و زندگيت حال كن و لذت ببر ، مطمئناً ميتوني چيزايي تو اين دنياي بزرگ پيدا كني كه ازش لذت ببري . هيچ كس به خاطر شرايطي كه ناخواسته توش به دنيا اومده نبايد تحقير بشه و همچنين خودشم حق نداره ناراحت باشه . شخصيت هيچ كس ربطي به پولي كه داره يا ماشيني كه ميرونه نداره


سایت ازدواج مجدد
سایت بعد از طلاق
سایت تشکیل خانواده
سایت ازدواج دائمی
آدرس جدید شیدایی
آدرس جدید همسریابی سایت شیدایی
سامانه همسان گزینی شیدایی
سایت همسریابی هوشمند شیدایی
شیدایی مجوز
واسطه ازدواج
واسطه ازدواج در تهران
واسطه ازدواج در مشهد
واسطه ازدواج در تبریز
واسطه ازدواج در اصفهان
واسطه ازدواج در کرج
واسطه ازدواج در کرمان
واسطه ازدواج افغانی
واسطه ازدواج عراقی
واسطه ازدواج در قزوین
واسطه ازدواج در سمنان
واسطه ازدواج در شیراز
واسطه ازدواج در عجب شیر
واسطه ازدواج در اسکو
واسطه ازدواج در کرمانشاه
واسطه ازدواج در شهر
واسطه ازدواج در شهرستان
واسطه ازدواج در استان
واسطه ازدواج در اهواز
واسطه ازدواج شیدایی
سایت شیدایی هلو
سایت شیدایی تهران
همسریابی دائم
سایت شیدایی ورود
سایت شیدایی مشهد
سایت شیدایی چیست
سایت شیدایی آغاز نو
سایت شیدایی تبریز
سایت شیداییی
آدرس جدید سایت شیدایی
ثبت نام در سایت شیدایی
ورود به سایت همسریابی
ورود به صفحه سایت ازدواج شیدایی
سایت همسریابی با عکس و مشخصات
سایت تشکیل خانواده
کانال تلگرام ازدواج شیدایی
سایت همسریابی بهترین همسر
سایت شیدایی همسریابی
معتبرترین سایت همسریابی دائم
سایت همسریابی دائم کاملا رایگان
معتبرترین سایت همسریابی بهترین همسر
سایت همسریابی پیوند الزهرا
سایت همسریابی حرم امام رضا
سایت ازدواج دائم خواستگاری
معتبرترین سایت همسریابی شیدایی